سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیین دانایان

موجودیت گروه تروریستی داعش، ریشه در سیاست تروریست پروری کشورهای غربی، طلایه داران و قهرمانان فعلی مبارزه با داعش دارد، در حالی که استراتژی تروریست پروری و تبلیغ مبارزه قهرمان گونه با تروریست ها از جانب غرب، در چهارچوب سیاست کلی "ویران کردن و دوباره ساختن" خاورمیانه قرار گرفته و این سیاست، به سیاست مسلط غرب در منطقه بدل شده است.
خبرگزاری فارس: افسارگسیختگی آمریکا بعد از حملات 11 سپتامبر

چکیده

امروز در چهاردهمین سالگرد حادثه یازده سپتامبر، خوانش دولت آمریکا با شبهات بسیاری روبه رو شده و القاعده هراسی، با شواهد متعددی که ارائه شده دیگر جایگاهی ندارد. اما فارغ از مباحث مختلف در رابطه با عاملین اصلی حادثه یازده سپتامبر، واقعیت این است که یازده سپتامبر به ابزاری برای سیاست های آمریکا بدل گشت و با خلق و ایجاد دشمن جدیدی به نام تروریسم، زمینه برای بهره برداری از این دشمن، برای حل مشکلات آمریکا در نظام بین الملل فراهم آمد.لذا اگر در دوران جنگ سرد، شوروی و اقمار آن، دشمن بودند، این بار خاور میانه و تروریست های خود پرروده آمریکا به دشمن نمادین تبدیل شدند. در نتیجه بعد از این حادثه مجموعه اقداماتی در دستور کار مقامات آمریکایی قرار گرفت که از حکومت های فاسد و خودکامه مورد انتقاد آمریکا نیز انتظار نمی رفت.اردو کشی وسیع نظامی، استفاده از شدیدترین شکنجه ها، بررسی استفاده احتمالی از سلاح های هسته ای و در بعد کلی به کارگیری راهبرد حملات پیش دستانه و جنگ پیش گیرانهاز جمله این اقدامات است.افسارگسیختگی این سیاست ها به حدی است که باراک اوباما و بسیاری دیگر از مقامات این کشور بارها بر اشتباه بودن این سیاست ها اذعان کرده اند، اما بهره برداری از تروریسم همچنان در دستور کار قرار دارد.

متن اصلی:

14سال پیش در 11 سپتامبر 2001، چهار حمله هماهنگ انتحاری با استفاده از چهار هواپیما، مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان وزارت دفاع آمریکا را هدف قرار داد که در نتیجه آن حدود 3 هزار نفر کشته شدند.مسئولیت این حملات را شبکه القاعده به رهبری اسامه بن‌لادن به عهده گرفت. بن‌لادن در آن زمان در پناه گروه طالبان در افغانستان زندگی و فعالیت می‌کرد.آمریکا در واکنش به آن حملات، در راس ائتلافی از همپیمانان خود با حمله به افغانستان، طالبان را سرنگون کرد.بعد از این حملات رویکرد آمریکا به شدت تغییر کرد و به اقداماتی روی آورد که از دیکتاتور ها و حکومت های فاشیست نیز انتظار نمی رفت. اردوکشی وسیع نظامی در سطح نظام بین الملل به راه افتاد و به اذعان مایکل اشتاینر، مشاور سیاسی گرهارد شرودر، صدراعظم وقت آلمان، (در نشریه اشپیگل)احتمال استفاده از سلاح اتمی نیز در دستور کار قرار گرفت.

ایجاد یک موازنه بین کمک­های اعطایی به اسرائیل و سایر کشور­های منطقه یکی از اهداف سیاستمداران آمریکایی است.

 

  حادثه‌ 11 سپتامبر، ظرف 200 سال گذشته در ایالات متحده، حادثه‌ای بی‌سابقه معرفی شد؛ چرا که در آن سال‌ها نه تنها به خاک ایالات متحده، حمله‌ جدی نشده بود، بلکه تهدید مهمی هم در میان نبود. آمریکا در 11 سپتامبر –درکمترازیکساعت–بیشازیکدهم جنگ ده‌ ساله‌ ویتنام کشته داد. تحت تاثیر این حادثه در همان ساعت‌های اولیه به دلیل نفوذ لابی صهیونیسم در ارکان جامعه‌ آمریکا، اولین تیرهای اتهام به سوی مسلمانان و اعراب نشانه رفت. فضای آمریکا به شدت ضد اسلامی و به خصوص عربی شد. جورج بوش، اسلام و مسلمانان را متهم ساخت و حادثه‌ 11 سپتامبر را «آغاز مجدد جنگ‌های صلیبی» نامید، هشت کشور جهان و 20 سازمان حامی تروریست‌ها و مقصد مقابله معرفی شدند، که غالب آنها مسلمان بودند.حادثه ای که حمله به افغانستان و عراق را به دنبال داشت و بسیاری از نگرش ها و سیاست های کلان جامعه بین المللی را تغییر داد. لذا بایستی یازده سپتامبر را ابزار و وسیله ای برای برای سیاست های آمریکا،در انجام فجایع بزرگ تر مثل حمله به افغانستان و عراق که جان صدها هزار نفر را گرفت دانست.

حمله به افغانستان :

یکی از تبعات اولیه حملات یازده سپتامبر حمله به افغانستان بود، اقدامی که اولین گام در جهت اهداف نوین آمریکا محسوب می شد و با تبلیغات گسترده رسانه ای بستر های آن آماده شده بود. لذا آمریکایی ها با دست آویزی به نام 11 سپتامبر شرایط محیطی هدف بزرگتر خود یعنی نظم نوین جهانی و ایجاد خاورمیانه مطلوب را فراهم ساختند. در این پروسه اولین گام افغانستان بود، در عین اینکه در روش های آنها از لفاظی های دوران قبل خبری نبود و  جنگ افروزی به سیاست رسمی آنها تبدیل شده بود.

جنگ افغانستان در 7 اکتبر 2001،باحمله نیروهای ایالات متحده امریکاو همپیمان انش به این کشور،بانام رسمی عملیات بلندمدت آزادی [1]آغاز شد. زمانی که درپی حمله القاعده بهرری اسامه بن‌لادن به نیویورک و واشینگتن در 11 سپتامبر سال 2001،حکومت طالبان هشدار جورج دبلیوبوش،رئیس جمهوری وقت امریکا مبنی بر اخراج گروه تروریستی القاعده از افغانستان را ردکرد.دولت آمریکا(26 روز بعد) با تکیه بر اساسنامه سازمان ناتو که به کشورهای عضو اجازه می‌دهد برای دفاع از خود به خاک کشور دیگری حمله کنند، عملیات اشغال افغانستان را آغاز کرد.این کارزار نظامی روز هفتم اکتبر سال 2001 آغاز شد و به فاصله کوتاهی رژیم طالبان را ساقط کرد. در ادامه بیش از صد هزار نفر از نیروهای خارجی در خاک افغانستان مستقر شده و تا امروز جنگ و حوادث خشونت‌آمیز در کشور ادامه یافته است.

قبل از یازده سپتامبر، دولت آمریکا به موجب قوانین بین المللی نمی‌توانست به این دلیل که ممکن است در آینده از سوی کشوری مورد حمله قرار بگیرد بر علیه آنها اقدام نظامی نماید، اما بوش معتقد بود، نباید منتظر شد تا دشمن علیه آمریکا عملیات تروریستی انجام دهد؛ نیروی نظامی آمریکا حق دارد تا علیه کشورهایی که ممکن است سلاح‌های کشتار جمعی جهت انجام عملیات تروریستی علیه آمریکا استفاده کند، بسیج شود و آنها را شکست دهد.

زمانی که سلاح­های کشتار جمعی مورد ادعای ایالات­ متحده پیدا نشد ، دولت بوش به لفاظی درباب توسعه دموکراسی به عنوان دلیل جنگ با رژیم صدام متوسل شد.

 

این قاعده در جنگ با عراق نمود پیدا کرد و ایالات متحده تنها با این بهانه که عراق به طور بالقوه برای آمریکا خطرناک است و می تواند در آینده برای این کشور تهدیداتی را خلق کند، به این کشور حمله کرد و آنجا را به اشغال درآورد. بدین معنا که آمریکا جنگ علیه عراق را با توجه به متغیر‌ها و ویژگی‌های جدید سیاست خارجی خود یعنی جنگ پیش گیرانه آغاز نمود. علاوه بر این با حادثه 11 سپتامبر و با خلق و ایجاد دشمن جدیدی به نام تروریسم، زمینه برای بهره برداری امریکا از این دشمن، برای حل مشکلات خود در نظام بین الملل فراهم آمد. اگر در دوران جنگ سرد، شوروی و اقمار آن، به عنوان دشمن، بودند، این بار خاور میانه و تروریست های خود پرورده آمریکااین نقش را ایفا می کنند.

بهانه حمله به عراق از سلاح های هسته ای تا گسترش دموکراسی

حمله به عراق نیز تحت تاثیر سیاست تهاجمی آمریکا بعد از حملات یازده سپتامبر قرار داشت. طوری که سال 2002 دولت جورج بوش تصمیمش را برای جنگ با عراق گرفته بود، اما مشکلی که با آن مواجه بود، دست و پا کردن توجیهی برای معقول جلوه دادن جنگ بود. لذا مقابله با گسترش سلاح های هسته ای به عنوان توجیهی برای این حمله اتخاذ شد.

بوش در سخنرانی سالانه اش در کنگره به تاریخ 29 ژانویه 2002 از «محور شرارت»سخن گفت و اضافه کرد که «من منتظر وقوع وقایع نخواهم ماند. من در شرایطی که خطر لحظه به لحظه نزدیک می‌شود، به نظاره نخواهم ایستاد. آمریکا اجازه نخواهد داد تا خطرناکترین رژیم‌ها با مخرب‌ترین سلاح‌ها جهان ما را تهدید کنند.» این عبارات حتی می‌توانست به آن معنی باشد که آمریکا قبل از این که یک دولت متخاصم قادر به دستیابی به سلاح ممنوعه باشد، علیه آن دولت دست به اقدام خواهد زد. [2]این راهبرد جدید در 20 سپتامبر 2002 در سندی موسوم به «راهبرد امنیت ملی آمریکا» توسط دولت بوش انتشار یافت.

اما زمانی که سلاح­های کشتار جمعی مورد ادعای ایالات­ متحده که تصور می­شد صدام پنهان کرده است، پیدا نشد و واقع معلوم شد که چنین سلاحی وجود نداشته است، دولت بوش به لفاظی درباب توسعه دموکراسی به عنوان دلیل جنگ با رژیم صدام متوسل شد.

بوش در سخنرانی نوامبر سال 2003 لندن با اشاره به اصول ویدرو ویلسون گفت: ایده آلیسم ویلسون، راهنمای دو کشور بریتانیا و آمریکا در عراق است تا ماموریت مشترک خود در جنگ عراق را پیش ببرند. او مدعی بود که کشور­های خاور­میانه در حال حاضر دموکراتیک نیستند و تمایلی هم به این پروسه ندارند.... حال ما در تعقیب مسیر متفاوتی در راستای استراتژی آزادی برای خاور­میانه هستیم. ما به صورت مستمری دشمنان اصلاحات را به چالش خواهیم کشید و با متحدان و حامیان حملات تروریستی مقابله خواهیم کرد. ما انتظار استاندارد­های بالایی از دوستانمان در منطقه داریم و به مسئولیت­هایمان در افغانستان و عراق عمل خواهیم کرد و کار­های خود را در رابطه با دموکراسی به اتمام خواهیم رساند. [3]

              زمانی که بوش در لندن درخصوص دوره جدید پیش­روی ایالات­ متحده صحبت می­کرد، نزدیک به شش ماه از "بیم و هراس" آغاز حمله ارتش آمریکا به عراق، گذشته بود، این در حالی بود که اولین سئوالات در رابطه با علل شروع جنگ آنهم به خاطر سلاح­های کشتار جمعی که ادعا می­شد صدام حسین آنرا مخفی کرده ولی هیچ وقت کشف نشد بالا گرفت.

اما در عراق، بعد از اینکه هیچ گونه سند و مدرکی دال بر وجود و تولید سلاح های هسته ای در عراق بدست نیامد، با تداوم اشغال و اقدامات تروریستی این کشور دچار نا امنی و بی ثباتی شد و پایه های وضعیت فعلی این کشور نهاده شد.اما دشمنی آمریکا با عراق و مردم عراق زمانی شدیدتر شد که سیاست های جایگزین در عراق و تلاش برای رور کار آمدن حکومتی منطبق بر الگوهای امریکایی در این کشور بعد از انتخابات عراق و پیروزی چشمگیر شیعیان، با چالش اساسی روبرو گردید.طوری که امروز عراق در چنگال تروریست ها و سیاست های آمریکا وضعیت روشنی نداردو

مقامات ایالات­ متحده بعد از یازده سپتامبر اینطور تبلیغ می کردند که این کشور در حال حاضر درگیر جنگ جهانی چهارم است. آنها معتقد بودند این جنگ بسیار طولانی تر از جنگ جهانی دوم خواهد بود، اما امید می­رود بسیار طولانی تر از چهار دهه جنگ جهانی سوم، یعنی جنگ سرد نباشد. دشمنان ایالات­متحده دراین جنگ رهبران مذهبی از ایران و "فاشیست­ها" از عراق و سوریه خواهد بود و گروههایی مانند القاعده نیز حضور خواهند داشت. جنگ برای مدتی طول خواهد کشید اما در نهایت "ایالات متحده بر آن اشراف دارد،" آنچه به پیروزی ایالات متحده در این جنگ کمک خواهد کرد بازگشت توجه ایالات­ متحده به جنبش ­های دموکراتیک در سراسر خاور­میانه خواهد بود، چیزی که در نهایت منطقه را برای ادامه حکمرانی رهبران فعلی منطقه سخت خواهد کرد.[4]همه اینها در حالی است که تروریسم فعلی منطقه ریشه در لشگر کشی آمریکا و سیاست های آنها در منطقه دارد.

مقامات ایالات­ متحده بعد از یازده سپتامبر اینطور تبلیغ می کردند که این کشور در حال حاضر درگیر جنگ جهانی چهارم است.

 

استفاده گسترده از شکنجه

از سال 2003، آمریکا با نقض قوانین بین المللی و حقوق بشر با احداث زندان هایی در خاک دیگر کشورها خصوصاً در مصر، اردن و برخی کشور های اروپایی با ربودن مخالفین خود، آنها را به این زندان ها منتقل کرده و شکنجه و نگهداری می کرد. همه اینها در حالی بود که بسیاری از زندان های همپیمانان این کشور در خاور میانه از جمله زندان مصر و اردن عملا به عنوان زندان های مخفی آمریکا نقش ایفا می کردند. روش های مورد استفاده در این زندان ها با هیچ یک از قواعد بین المللی تطبیق نداشت.

در پی حملات 11 سپتامبر، جرج بوش به سازمان سیا دستور بازداشت مظنونین به فعالیت های تروریستی در سراسر جهان را صادر کرد. این افراد پس از عملیاتی که به بازداشت آنها ختم می شده، می بایست در زندانهای مخفی سازمان سیا در سراسر جهان نگهداری شوند. در این بازداشتگاه ها، سازمان سیا بازداشت شدگان را زیر انواع بازجویی ها و شکنجه قرار می دهدکه حقوق اولیه آنها را به راحتی نقض می کند. همچنین ماموران سازمان سیا اجازه یافتند تا بدون طی مراحل حقوقی کار، این افراد را به نقاط مختلف جهان منتقل و از کشوری به کشور دیگر و از بازداشتگاهی به بازداشتگاه دیگر انتقال دهند و بازجویی نمایند.

گزارش شش هزار صفحه ای 8 دسامبر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که(9سپتامبر2014)منتشر گردید نشان می دهد که در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی آی ای، شکنجه‌هایی اعمال شده که حتی نمونه آن را در مخوف‌ترین سازمان‌های امنیتی کشورها و نظام‌های حکومتی که آمریکایی ها آن را  فاسد و خودکامه می نامند نیز نمی توان یافت. نکته تازه این گزارش نه تنها اعمال شکنجه توسط سی آی ای علیه مظنونان به همکاری با سازمان‌هایی نظیر القاعده است، بلکه نشان می‌دهد از این شکنجه‌ها نتیجه‌‎ای بیرون نیامده که به امنیت آمریکا کمک کند. حتی در مواردی این گزارش می‌گوید که سی آی ای با دولت آمریکا هم صادق نبوده است. سازمان حقوق بشر نیز این اقدامات را شکنجه هولناک توصیف کرده است.

          بنابر اطلاعات منتشر شده، گزارش اصلی شش هزار صفحه بوده که به دلایلی تنها 480 صفحه آن توسط  اعضای دمکرات اطلاعات سنا منتشر گردیده و اعضای جمهوری خواه کمیته قرار است گزارش خودشان را منتشر نمایند. در کلیت امر فحوی متن گزارش نشان از این امر دارد که این شکنجه ها نه تنها نتیجه ملموسی برای ایالات متحده نداشته، بلکه به بدنامی این کشور نیز منتهی شده است. در این گزارش انجام شکنجه از سوی سازمات اطلاعات آمریکا، نا فرمانی سازمان اطلاعات آمریکا از کاخ سفید و بی نتیجه بودن این اقدامات به اثبات رسیده است.

گزارش کمیته اطلاعات سنا مهر تائیدی بر همه این ادعا هاست که ایالات متحده از انواع روش های ممنوعه به مانند محرومیت از خواب، غرق سازی مصنوعی، قرار دادن در معرض سرمای شدید، روش های تحقیر آمیز و ضربات مرگ بار برای بازجویی مجرمین احتمالی استفاده می کرده است. این مسئله در سخنرانی معروف اوباما در قاهره به عینه دیده می شود: "...حمله یازده سپتامبر ضربه بزرگی به کشور ما بود. ترس و عصبانیتی که ایجاد کرد قابل اندازه¬گیری نبود،اما این مورد باعث شد ما بر خلاف ایده آل های ما رفتار کنیم. ماشدیداً درتلاش هستیم این رویه غلط را اصلاح کنیم. من به طور صریح استفاده از شکنجه توسط ایالات¬متحده را محکوم کردم و فرمان دادم زندان گوانتنامو دراوایل سال پیش بسته شود."

شنود گسترده اطلاعاتی کشور های مختلف

دولت جرج بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا شنود شهروندان را طبق قانون پاتریوت (میهن دوستی) که کنگره کمی پس از 11سپتامبر تصویب کرده بود، قانونی کرد.اسناد افشا شده توسط اسنودن نشان می‌دهد که آژانس امنیت ملی آمریکا بدون حکم دادگاه، مکالمات تلفنی و مراودات ایمیلی شهروندان آمریکایی و خارجی‌های مقیم ایالات متحده را شنود کرده است. این امر خشم میلیون‌ها نفر را که این عمل را نقض حریم خصوصی خود می‌دانند، برانگیخته است.آژانس امنیت ملی آمریکا مدعی است شنود مکالمات و مراودات مخابراتی در کشف چندین عملیات تروریستی و تامین امنیت کشور به آنان یاری رسانده است. این در حالی است افشاگری های مدام حکایت از این واقعیت دارد که ورای دشمنان آمریکا دوستان آمریکا نیز در زمره این شنود ها قرار داشته اند.

 تحت تاثیر سیاست های آمریکا و غرب امروز ترور و ناامنی به پدیده مسلط در منطقه غرب آسیا تبدیل شده و تروریست‌ها و اقدامات تروریستی آنها به ابزار سیاست‌های غرب بدل شده‌اند.

 

افزایش حمایت از دولتهای دیکتاتور در منطقه

            بعد از شوک حمله یازده سپتامبر، به برج­های مرکز تجارت جهانی و پنتاگون، سئوالات متعددی در خصوص اختصاص کمک­های نظامی بیش از اندازه به رهبران کشور­های خاور­میانه که تمایلی به تغییر روش حکومت خود نداشتند در دستور کار داشت.منتقدان این سیاست ها در آمریکا معتقد بودند: جنگ سرد به سر رسیده و خطر اتحاد جماهیر شوروی مطرح نیست، بنابراین در یک چنین شرایطی، چرا می­بایستی یک چنین حمایت نظامی از این کشور­ها انجام داده می شد؟ آنها معتقد بودند حتی در دوره جنگ سرد هم ایالات­متحده تمایلی به ایجاد جبهه واقعی در مقابل ارتش سرخ نداشت و تنها قصد داشت این کشور را مهار نماید.اما واقعیت است که این هزینه ­ها در واقع برای شکل­ دادن به نوعی دلگرمی و میهن ­پرستی در این کشور­ها برای مقابله با آشوب­ها و جنبش­های رادیکالی و ضد آمریکایی صورت می گیرد.

واقعیت این است که ایالات ­متحده قبل و بعد از 1979، تصمیم به ارتقای قدرت تسلیحاتی در منطقه به نفع اسرائیل دارد. ایجاد یک موازنه بین کمک­های اعطایی به اسرائیل و سایر کشور­های منطقه یکی از اهداف سیاستمداران آمریکایی است. همین مسئله منتقدان بسیاری در خود آمریکا دارد. منتقدان می گویند، ایالات­ متحده در حدود 50 میلیارد دلار در ارتش مصر خرج کرده است، اما نتیجه این اقدام چه بود؟ بر مبنای نظر این گروه حمله یازده سپتامبر نتیجه حمایت نظامی از دیکتاتور­ها در خاور­میانه، بوده است. این در حالی است که خود این مسئله عاملی که احتمال دخالت موساد در حادثه یازده سپتامبر را قوت بخشیده است.

یک منتقد آمریکایی در نشریه کریستین سایینس مانتیتور نوشت که سردسته و چهار­تن از هواپیما ربایان، مصری بودند. سیاست سرکوب مبارک نه تنها نتوانست به فعالیت رادیکالیست­ها پایان دهد، بلکه منافع ایالات­ متحده و جامعه مصر را با خطر واقعی رو به رو ساخته است. [5]

             در موارد متعددی، کشمکش ها در خصوص کمک نظامی ایالات متحده به مصر و سایر کشور­ها از جمله عربستان سعودی وجود داشت و مباحث داخلی متعددی را به وجود آورده بود، اما با همه این سیاست ها تشکیلات القاعده و روش­های آنها به مراتب قوی­تر و پیچیده­تر شده بود.[6]در حالی که مقامات آمریکایی شعار می دادند این کشور در جستجوی بهره­برداری از ارتش مصر و سایر همپیمانان خود برای توسعه ماموریتش در مسائل جدید منطقه­ای و رفع تهدیدات فرا­منطقه­ی به مانند دزدی دریایی، امنیت مرز­ها و مبارزه با تروریسم  است."[7]در حالی که امروز با شکل گیری تروریسم خوب و بد، تروریسم پروری در دستور کار آمریکایی ها قرار گرفته است.

اوباما و اذعان به سیاست های اشتباه آمریکا

سخنرانی سال 2009 اوباما در قاهره در رابطه با سیاست های آمریکا یکی از نمونه های بسیار روشن غیر قانونی و غیر عقلانی بودن این سیاست ها است که از زبان رئیس جمهور فعلی آمریکا ایراد شده است. این در حالی است که بسیاری ها اعتقاد دارند اوباما با این سخنان در تلاش برای فرستادن سیگنال­هایی بود تا"رفتار­های­دوگانه"این کشور در رابطه با اسرائیل و کشور­های عربی را پایان دهد. [8]

            سخنرانی اوباما در 4ژوئن به عنوان پیامی برای جهان اسلام تعبیر گردید. او به تصدیق این مسئله پرداخت که میراث بدبینی در این منطقه، ریشه در جنگ­های مذهبی و استعمارگری غربی دارد که حقوق و فرصت­های مسلمانان را انکار کرده است. [9]

گروههای تروریستی و نسخه امروزین آن داعش برنامه ریزی فوق العاده ­ای صورت گرفته و امروز خاورمیانه و بسیاری از کشور­های مسلمان اسیر سیاست غربی­ها شده‌اند.

 

             سخنرانی اوباما سخنرانی درازی بود. او در این سخنرانی به همه موضوعاتی پرداخت که تصمیم آمریکا بعد از حملات یازده سپتامبر را تحت تاثیر قرار داد، او گفت القاعده 3هزار نفر از آمریکایی­ها را در حمله یازده سپتامبر کشته بود، کشتاری که می­تواند در مقیاس سلاح­های کشتار جمعی آورده شود. همین مسئله آمریکا را وادار به کارهایی کرد که با اصول و آرمانهای این کشور همخوانی نداشت. او در حالی که جنگ عراق را جنگ انتخاب خواند، گفت:

...در نهایت فقط به این دلیل که آمریکا نمی­تواند از تجاوز افراطیون در امان بماند، ما نبایستی اصول خود را تغییر دهیم. حمله یازده سپتامبر ضربه بزرگی به کشور ما بود. ترس و عصبانیتی که ایجاد کرد قابل اندازه­گیری نبود، اما این مورد باعث شد ما بر خلاف ایده­آل­هایمان رفتار کنیم. ما شدیداً در حال تلاش هستیم این رویه غلط را اصلاح کنیم. من به طور صریح استفاده از شکنجه توسط ایالات­متحده را محکوم کردم و فرمان دادم زندان گوانتنامو در اوایل سال پیش بسته شود... [10]

ادامه بهره برداری از تروریسم در منطقه توسط آمریکا

اما برخلاف اذعان مقامات آمریکایی به اشتباهات این کشور، رویه آمریکا در بهره برداری از تروریسم، با اشکالی بسیار پیچیده ­تر ادامه دارد. چرا که تحت تاثیر سیاست های آمریکا و غرب امروز ترور و ناامنی به پدیده مسلط در منطقه غرب آسیا تبدیل شده و تروریست‌ها و اقدامات تروریستی آنها به ابزار سیاست‌های غرب بدل شده‌اند. چشم‌انداز صلح و ثبات این منطقه بیش از هر زمان دیگری تیره شده و خطر تجزیه، بسیاری از کشورهای منطقه را تهدید می‌کند.

شکل دهی به گروه تروریستی القاعده برای مقابله با ارتش سرخ شوروی در جنگ افغانستان، به عنوان نقطه آغازین تروریست پروری برای بازی­های استعماری استمرار داشته و امروز به نا امنی و بی ثباتی کل منطقه غرب آسیا (خاور میانه) انجامیده است. ثبات و امنیت کشور های عراق و سوریه از دست رفته و چشم انداز روشنی برای تمامیت این کشور ها قابل تصور نیست. موج ترور و وحشت بسیاری از کشور های منطقه را  فرا گرفته است. ترور های سازمان های یافته و برنامه ریزی شده ای از کویت و عربستان و لیبی و تونس فراتر رفته و در برخی کشور های اروپایی نیز گزارش شده است.

اما همه این مصائب، ورای موجودیت گروه تروریستی داعش، ریشه در سیاست تروریست پروری کشورهای غربی، طلایه داران و قهرمانان فعلی مبارزه با داعش دارد، در حالی که استراتژی تروریست پروری و تبلیغ مبارزه قهرمان گونه با تروریست ها از جانب غرب، در چهارچوب سیاست کلی "ویران کردن و دوباره ساختن" خاورمیانه قرار گرفته و این سیاست، به سیاست مسلط غرب در منطقه بدل شده است.

شکی وجود ندارد که در رابطه با گروههای تروریستی و نسخه امروزین آن داعش برنامه ریزی فوق العاده ­ای صورت گرفته و امروز خاورمیانه و بسیاری از کشور­های مسلمان اسیر سیاست غربی­ها شده‌اند. این سیستم طوری طراحی شده که کشور­های غربی در مقام قهرمان مبارزه با افراط و ترور در منطقه معرفی شده ­اند. اما اهداف و منافع آنها در همین ناامنی و ترور قرار دارد. اما کشورهای غربی از جمله آمریکا که خود از عوامل ایجاد گروه تروریستی داعش به حساب می‌آیند به یقین تحت تاثیر بازگشت‌ تروریست‌های سفر کرده به سوریه و عراق و سایر کشور­های اسلامی قرار خواهد گرفت. این مسئله هم اکنون نیز خود را نشان داده است و بروز حملات تروریستی در برخی از کشور های اروپایی نشان می دهد این مرحله آغاز شده است.

پی نوشت:

Operation Enduring Freedom

احمدی،کوروش،تقابل بین واقعیت ژئوپولیتیکی و رژیم حقوقی حاکم بر توسل به زور،روندهای بین المللی،به اهتمام: محمدجوادظریف و مصطفی زهرانی،تهران: دفترمطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه،بهار 1384،ص121.

George W. Bush, "Address at Whitehall Palace," London, November 19, 2003, www.presidentia1rhetoric.com/speeches/11.19.03.html.

Charles Feldman and Stan Wilson, "Ex-CIA Director: U.S. Faces "World War IV," CNN.com, April 3, 2003, http://articles.cnn.com/2003-04-03/us/sprj.ini.woolsey.world.war_l_woolsey-world-war-iv-cold-war?_s=PM:US.

Charles Levinson, "$50 Billion Later, Taking Stock of US Aid to Egypt," Chris­tian Science Monitor, April 12, 2004, www.csmonitor.cotn/2004/0412.

Fawaz A. Gerges, The Far Enemy: Why Jihad Went Global, 2nd ed. (New York: Cambridge University Press, 2009), 139-45.

Scobey to Petraeus, December 21, 2008, WikiLeaks Cable Viewer, http:// wikileaks.chkable/2008/12/08.

Scobey to Pascual, January 27, 2009, WikiLeaks Cable Viewer, http://213.251 .145.96/cable/2009/01.

Text of Obama"s speech, New York Times, June 4, 2009.

Text of Obama"s speech, New York Times, June 4, 2009.

 


 

ارسال شده در توسط آیین دانایان